پايگاه خبری تحليلی خط نيوز 8 اسفند 1398 ساعت 10:56 http://khatnews.com/vdcaaoni.49nem15kk4.html -------------------------------------------------- واکاوی چرایی مشارکت 42 درصدی در انتخابات مجلس عنوان : نقش «مجلس بی‌خاصیت» در روگردانی مردم از صندوق رای/ چگونه وکیل‌الدوله‌ها قوه مقننه را به شعبه دوم دولت بدل کردند؟ -------------------------------------------------- اگر نارضایتی از وضعیت معیشتی و ناکارمدی دولت منجر به دست کشیدن مردم از نظام اسلامی شده بود، نباید تشییع‌های میلیونی حاج قاسم که تبلور ارزش‌ها و آرمان‌های جهانی انقلاب است رخ می‌داد. اما چرا همین مردم در انتخابات اسفند امسال حضور گرمی نداشتند؟ متن : به گزارش خط نیو به نقل از رجانیوز: از خروش میلیونی مردم در تشییع پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی که نفس کشیدن در بین جمعیت فشرده را سخت کرده بود تا انتخابات اسفند امسال که کاهش مشارکت نسبت به سال‌های گذشته را ثبت کرده است فاصله زیادی وجود ندارد. اما مهمترین سوال این است که چرا مردمی که هنوز عکس‌های حاج قاسم را روی وسایل نقلیه و درب منزل خود نگه داشته اند نگاه گرمی به صندوق انتخابات مجلس نداشتند؟ به گزارش رجانیوز؛ حرمت این امامزاده را متولیان آن هم نگه نداشتند. مجلسی که قرار بود در راس امور باشد تبدیل به یک دنباله‌رو و نهادی منفعل شد که در مهمترین مشکلات معیشتی مردم نقش وکیل‌الدوله را بازی میکرد. مجلسی که در مقابل ورود یک اروپایی به ساختمان آن، وکلای ملت عنان از دست میدادند، مجلسی که تعداد بالایی از آنها به دلیل مسائل اقتصادی ردصلاحیت شدند، آنهم زمانی که مجلس ورود جدی برای حل مشکلات معشیتی مردم از خود نشان نداد. ده‌ها مساله این چنینی دیگر نیز باعث شد تا مردم حساسیت سابق را به ورود نمایندگان به مجلس نداشته باشند چراکه اعتبار این مجلس خدشه دار شده است. رجانیوز در این گزارش به برخی رفتارهای ناامید کننده مجلس پرداخته است. کاهش نسبی مشارکت در انتخابات اسفند ماه امسال بسیاری را بر آن داشت تا به تحلیل این رویداد از زوایای مختلف بپردازند. برخی انتشار ویروس کرونا را عاملی برای این اتفاق دانستند و برخی این کاهش مشارکت را اعتراض مدنی مردم به وضعیت بد اقتصادی معرفی کردند. هر کدام از این دلایل می‌تواند در مشارکت 42 درصدی تاثیر داشته باشد. اما نمی‌توان عملکرد ضعیف و انفعالی نمایندگان مجلس و میزان تاثیرگذاری آنها را در این کاهش نسبی مشارکت نادیدیده گرفت. نمایندگان مجلس دهم به خصوص هسته اصلاح طلب و مهم مجلس که لیست امید بوده و از علی لاریجانی تا عارف و نیروهای مورد حمایت دولت را در خود جای داده از عوامل نارضایتی مرم محسوب میشود. نگاهی به تفکر و صحبت های برخی از اصلاح طلبان همین امر را تایید میکند. محمدرضا عارف از همپیمانان مهم دولت روحانی که یکبار با خوش خدمتی خود به نفع روحانی کنار رفت و سهم ویژه ای در قدرت گرفت وی داشت بعدا به عنوان رای اول تهران وارد مجلس شد. وی معتقد بود مطالبات مردم نباید باعث تضعیف مجلس گردد: «تا جایی مطالبات مردم را پیگیری می‌کنیم که موجب تضعیف دولت نشود» او دلیل عدم موضع گیری نمایندگان در مقابل ناکارامدی وزار و مسئولین دولتی را انتقاد در پشت درهای بسته معرفی کرده بود: «وقتی من می‌توانم در جلسات خصوصی به وزرا تذکر دهم، دیگر نیاز نیست موضوع را به صحن علنی بکشانم» طبیعی بود چنین رویکردی باعث میشود تا مردم مجلس را نه به عنوان نمایندگان فعال ملت که دفتر دوم دولت به حساب آورند و امید چندانی به این نهاد مهم نداشته باشند. این مطلب البته مورد اعتراف اعضای دیگر لیست امید نیز بوده است. مصطفی کواکبیان از اعضای لیست امید که در انتخابات چند روز قبل به رای چندهزارتایی پشت درهای بهارستان ماند میگوید: «من معتقدم یکی از ضعف‌های مجلس دهم این است که چون دوستان می‌خواستند با دولت همراهی کنند، کمتر کار کردند.» محمود صادقی که به عنوان چهره ای تندرو شناخته می شود و هر بار با صحبت های ضد و نقیض خود در حمایت از دولت و حمله به منتقدان خبرساز شده است معترف است: «همراهی فراکسیون امید و دولت در مقاطعی از بار نظارتی ما کاسته است...این همراهی باعث شده است که در برخی مواقع بیش از حد با وزرا مهربان باشیم.» . محمد علی وکیلی از دیگر اعضای فراکسیون امید هم در این باره می‌گوید: «فراکسیون امید از دولت حمایت حداکثری داشته است و بیش از حد انتظار تخم مرغ‌های خود را در سبد دولت گذاشت.» مجلس دهم در حالی بالاترین میانگین رای را به وزرای دولت دوازدهم داد که از مجموع کابینه پیشنهادی تنها حبیب‌الله بی‌طرف، وزیر پیشنهادی نیرو آن هم با وحدت قومیتی نمایندگان مناطق زاگرس‌نشین با 132 رای به نصاب لازم برای کسب کرسی وزارت نرسید و رای اعتماد وزرایی همچون عباس آخوندی، علی ربیعی و بیژن زنگنه که عملکرد آنها در دولت یازدهم نیز با واکنش‌هایی همراه شده بود به ترتیب 29، 28 و 67 رای نیز افزایش یافت. دفاع همه جانبه از یک دولت ضعیف و پیر باعث کنش رفتاری خاص در مجلس شد که خروجی های آن در خدمت دولت قرار گرفت. مجلس دهم قائل به هدایت دولت و کارآمدسازی آن از طریق ریل گذاری صحیح قانونی و همچنین نظارت بر دولت نداشت. تصویب بیست دقیقه برجام، حمایت از لوایح استعماری FATF، تشکیل وزارت بازرگانی، عدم استیضاح وزرای ناکارآمد و رای دادن به وزرایی با کارنامه به شدت ضعیف و غرب گرا و همچنین تصویب بودجه های سالیانه ای که منتج به بدهکاری کشور و بر خلاف نظرات کارشناسی بوده از جمله این رخدادهاست. در دوره دهم نمایندگان مجلس حتی ارتباط حداقلی با اقشار مردم نداشتند و صدای مردم کمتر از تریبون بهارستان به گوش میرسید. تجمعات اعتراضی صنف ها و گروه های مختلف جامعه در اعتراض به عدم پرداخت حقوق، مجوزهای بی سامان به موسسه های اعتباری و از بین رفتن سرمایه‌ها و اعتراضات کارگران از جمله این موارد بود. در این تجمعات بارها این اتفاق رخ داد که هیچ نماینده ای برای شنیدن صدای اعتراضات و گفت و گو با آنها خود را میان مردم نرسانده بود. مشکل خانه‌دار شدن مردم و وضعیت حمل‌ونقل کشور همچون فرسودگی ناوگان، عدم توجه به کریدور شمال- جنوب، عدم توجه به خط آهن سرخس- چابهار و مشکلات تامین مالی و عدم زمینه‌سازی قانونی برای ورود بخش خصوصی به آن، عدم تصویب و نظارت بر اجرای مالیات‌های تنظیمی مانند CGT و مالیات بر خانه‌های خالی، عدم پیگیری تکمیل مسکن مهر و... از جمله اقدامات تقنینی و نظارتی مغفول در این دوره است. نمایندگان نه تنها با شفافیت در این مجلس مخالفت جدی داشتند بلکه ناتوان از همراه بودن با تحولات جامعه بودند. آنها با وجود آنکه نظاره گر افزایش نجومی و سه برابری قیمت خودرو و مسکن و دیگر کالاهای اساسی و ضروری مردم بودند از اقدامات اولیه و ضروری هم دوری کردند. انها نه برای حمایت از اجاره نشینان در کوران تورم، مالیات بر خانه های خالی را مصوب کردند و نه برای مردمی که سال ها منتظر مسکن خود بودند با وزیر ناکارآمد مسکن یعنی عباس آخوندی برخورد کردند. این رخداد در مساله پتروپالایشگاه‌ها و عدم اعتقاد زنگنه به ساخت پالایشگاه به چشم میخورد. این در حالی است که پالایشگاه و ساخت آن میتوانست ایران امروز را در برابر تحریم نفتی بیمه کند اما مجلسی ها از چنین وزیری حمایت کردند. نمایندگان مجلس دهم حتی حاضر به سوال از وزیر نفت در خصوص ابطال کارت سوخت و دوباره ایجاد سهمیه بندی و ضررهای چندمیلیاردی به کشور نشدند. کارنامه تحقیق و تفحص نمایندگان از سازمان ها و نهادهای مختلف هم وضعیت بهتری ندارد. مجلس نتوانست از این وظیفه مهم و نظارتی در جهت ایفای حقوق مردم نقش قابل ذکری ایفا کند. در ناکارآمدی این مجلس همین بس که 17 پرونده تحقیق و تفحص در صف بررسی کمیسیون عمران مجلس ماند و به آنها پرداخته نشد. این درحالی است که برخی نمایندگان لیست امید هر روز به توئیت زدن و مصاحبه و حاشیه سازی در موضوعاتی نامربوط همچون حمایت از سران فتنه و تلاش برای رفع حصر و همچنین حمله به نیروهای انقلابی و منتقدان و دلواپسان مشغول بودند. نمایندگانی که در مقابل موگرینی افتضاح سلفی حقارت را به پا کردند و برخلاف مصوبه مجلس، نقض برجام را صرفا نظاره کردند و در مقابل گام های نمایشی و کم خاصیت دولت سکوت کردند. مجلس دهم در تمام موارد بالا که هر کدام تیتری از بی تدبیری های 4سال گذشته بوده و به همینجا نیز ختم نمیشود جایگاه مجلس را به شکل قابل توجهی پایین آورد و از شانیت این دستگاه مهم که یکی از سه قوه اداره کننده جامعه است کاست. اکثریت نمایندگان مجلسی که با چنین عملکرد اسفناکی نقشی جدی در ناامیدی مردم از مسئولان داشته و موجب کاهش نسبی مشارکت در انتخابات شد اکنون وضعیت قابل تاملی دارند. تعداد 75 نفر از انها رد صلاحیت شدند که قسمت عمده آن بدلیل مسائل مالی بوده است، تعدادی از آنها همچون عارف از صندوق های رای فرار کردند و حاضر به نامزدی مجدد و دیدن میزان رغبت مردم به خود نشدند و نزدیک به 120 نفر از آنها از ورود مجدد به پارلمان جاماندند و نتوانستند رای دوباره مردم را کسب کنند. به عنوان نمونه مازنی از نمایندگان لیست امید تهران که اینبار از شهر خود نامزد نمایندگی شده بود با نه بزرگی روبه رو شد و با فاصله طولانی از نفر اول در جایگاه هشتم قرار گرفت! گزاره های فوق به شدت موید این نظریه است که انفعال، عملکرد ضعیف و ناکارآمدی اصلاح طلبان و هم پیمانان لاریجانی-روحانی در مجلس ارتباط مستقیمی با میزان مشارکت مردم دارد. چراکه مردم ایران در روز تشییع حاج قاسم سلیمانی حماسه میلیونی و بزرگی را به نمایش گذاشتند و نشان دادند در هر شرایطی پای آرمان های انقلاب و نیروهای انقلابی و هزینه‌ده برای مردم و ارزش‌ها می مانند، انتخابات مجلس یازدهم نشان داد جریان غرب گرا با ناکارامدی و روحیه ضدجهادی خود میتواند نقشی جدی در امیدزدایی از مردم داشته باشد. گفتنی است پایین ترین میزان مشارکت های سیاسی مردم در انتخابات های ایران مربوط زمانی است که جریان اصلاحات قدرت گرفته است. این رخداد هم در زمان قدرت ریاست جمهوری محمدخاتمی رخ داد و هم در زمان جانشین او یعنی حسن روحانی.